گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 104 تا 105 ] ....



ص : 435
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 104 ) ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لا
( الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ( 105
ص: 436
[سوره البقرة ( 2): آیه 104 ] .... ص : 436
اشاره
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 104
ترجمه و شرح .... ص : 436
خداوند متعال پس از آنکه در آیات گذشته اوصاف و نشانههاي بنی اسرائیل را بیان فرمودند اکنون در این آیه کسانی را هشیار و
متوجه میکند که نفوس خود را در پرتو ایمان قرار دادهاند و بجاذبه ایمان از جواذب هواها رسته و از شهوات منحرف کننده برتر
آمدهاند تا دوباره جنبشها و خواهشهاي نفسانی مسلمانان مانند یهود آنها را منحرف نسازد و آنان را از این بیم میدهد که در گفتار
و کردار با یهود همانند نشوند و در وسوسه و فتنه بایشان گوش فرا ندهند زیرا آنها بهیچ وجه نیکی مؤمنان را خواستار نیستند پس
بر مؤمنان است که بآنان اعتماد نکنند و بشبهاتی که میپراکنند گوش ندهند و خود را با استعمال علامات ایشان بآنان مانند نکنند و
باین ترتیب از گزند اهل کتاب و مشرکین رهائی یابند اینک میفرماید:
اي مؤمنین موقع سخن گفتن با پیغمبر که تقاضاي مهلت براي درك آیات ص: 437
قرآن و سخنان او میکنید راعنا نگوئید بلکه بگوئید انظرنا یعنی ما را مهلت بده و بما توجه داشته باش زیرا کلمه راعنا هم بمعنی ما را
مهلت بده و هم بمعنی ما را تحمیق کن میباشد و دستاویزي براي دشمنان است زیرا یهود بعنوان استهزاء و دشنام هنگام سخن
گفتن با آن حضرت معنی دوم را قصد میکنند و بیکدیگر میگویند ما در پشت سر محمّد صلّی اللّه علیه و آله باو فحش میدادیم
حالا بیائید با گفتار مسلمانان آشکارا او را فحش بدهیم زیرا این کلمه در میان یهود بجاي دشنام و سخریه بکار برده میشد لذا
خداوند بمؤمنین دستور میدهد که ضمن تکلم با رسول خدا راعنا نگوئید تا یهود نیز این کلمه را به تبعیت شما گفته و قصد فحش و
استهزاء نسبت برسول اکرم داشته باشند بلکه بجاي آن کلمه انظرنا یعنی بما بنگر و مهلت بده بگوئید و آنچه بشما دستور داده
میشود بشنوید و حفظ نمائید و بآن اطاعت کنید تا دوباره باخذ مهلت محتاج نباشید و براي یهودیان کافر و آنانکه آنحضرت را
استهزاء کرده و دشنام میدهند عذاب دردناکی است.
از این آیه استفاده میشود که.
مسلمانان باید از دادن هر گونه سوژه و وسیلهاي که ممکن است باعث سوء استفاده دشمن گردد اگر چه یک لعنت هم بوده باشد
جدّا احتراز و دوري نمایند.
صفحه 195 از 257
(104)
ص: 438
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 438
اي گروه مؤمنان بهر ادب بر نبی از راعنا بندید لب
در عرب بد شایع این لفظ از خبر در قدیم اندر خطاب با یکدیگر
بد رعایت قصدشان اندر مقام کن مراعات اعنی از ما در کلام
قول ما را گوش کن از راه رفق گر دهد با قول ما سمع تو وفق
همچنین اسلامیان این با رسول در سخن گفتند از باب عقول
پس یهودان با پیغمبر این خطاب از دغل کردند نیز وجه صواب
قصد ایشان بد رعونت بیزریب کان بمعنی کاشف است از نقص و عیب
چونکه بنمودند ز ایشان بازخواست که شما را راعنا گفتن خطاست
عذر آوردند کاین خود مسلمین میکنند اطلاق بر احمد یقین
ما هم آن گوئیم کایشان گفتهاند جمع گر خود یا پریشان گفتهاند
پس بانظرنا بدل شد راعنا در کتاب از امر و نهی کبریا
که بگوئید این کلام و بشنوید بر خطاب امر و نهیش بگروید
کافران کاهل نفاقند و هلاك هست ایشان را عذاب دردناك
(104)
ص: 439
شان نزول .... ص : 439
نمونه بینات مینویسد:
وقتی مسلمانان برسول اکرم میرسیدند میگفتند یا رسول اللّه راعنا یعنی اسمع منّا یهودیان وقتی این سخن را شنیدند آن را از نظر
معنی تحریف نموده و میگفتند راعنا یا محمد صلّی اللّه علیه و آله و مقصودشان از این کلمه کلمات ناهنجار و رکیک بود
هنگامیکه بآنان هشدار دادند که این کلمه را بزبان نیاورند در جواب گفتند آنچه که مسلمین میگویند ما نیز میگوئیم سپس
خداوند متعال بواسطه این آیه شریفه مسلمانها را از گفتن این کلمه جلوگیري فرمودند.
ولی ابن منذر در تفسیر خود از سدّي روایت کرده و مینویسد که: دو نفر یهودي بنام مالک بن الضیف و رفاعۀ بن زید هر موقع
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را مدیدند با کلمات راعنا سمعک او را خطاب میکردند مسلمانها اول خیال میکردند جمله خوبی
است سپس از گفتن آن منع گردیدند.
صاحب کشف الاسرار از عامۀ و صاحب روض الجنان از خاصه چنین نقل میکند که کلمه راعنا دشنام زشتی بود که یهودیان بزبان
میآوردند و سعد بن معاذ که بزبان عبري آشنا بود مسلمانها را از گفتن این کلمه منع میکرد و به یهودیان نیز گفته بود هر کس
صفحه 196 از 257
این کلمات را بگوید گردنش را خواهم زد.
ص: 440
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 440
قوله تعالی لا تَقُولُوا راعِنا.
کلمه راعنا را اگر از ماده الرعونۀ بکار ببریم بمعنی کودنی و حماقت میباشد ولی اگر از ماده الرعی بگیریم بمعنی مراعات.
محافظت، مهلت دادن میباشد چنانکه در آیه 27 سوره حدید میفرماید:
فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها راغب میگوید اصل رعی حفظ حیوان است بواسطه غذا و یا دفع دشمن از آن. طبرسی گفته مراعات و
محافظت و مراقبت نظیر همند علی هذا چرانیدن و به چرا فرستادن چهار پایان یک نوع محافظت از آنهاست چنانکه در آیه 54
سوره طه میفرماید:
کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ.
ولی در لغت عبري راعنا بمعنی بشنو که هرگز نشنوي میباشد.
مرحوم بلاغی مینویسد: من کتب عهد قدیم را تتبع نموده و یافتم که این کلمه بمعنی شرّ و قبح و شریر است و در عبرانی راعنا
بمعنی شریرنا میشود.
و از این ماده است:
راعی- سائس و تدبیر کننده قوم، چوپان و جمعش رعاء و رعاة است چنانکه در آیه 23 سوره قصص میفرماید:
قالَتا لا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ.
مرعی- یعنی چراگاه محلیکه چهارپایان با چریدن محافظت میشود چنانکه در آیه 4 و 5 سوره اعلی میفرماید:
وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعی فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوي
رعیۀ- آنانکه تحت سرپرستی قرار گرفتهاند و جمعش رعایا میباشد.
ص: 441
[سوره البقرة ( 2): آیه 105 ] .... ص : 441
اشاره
ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ
( الْعَظِیمِ ( 105
ترجمه و شرح .... ص : 441
خداوند متعال در این آیه شریفه پرده از روي کینه و دشمنی دو گروه اهل کتاب و مشرکین برداشته و بیان میکند که ایشان دشمنان
صفحه 197 از 257
شمایند و نیکی شما را نمیخواهند و دوست ندارند که مسلمانان آسایش داشته باشند و از رسیدن هرگونه نعمت و خیر بشما
ناراحت میشوند در صورتی که خداوند متعال خیر و برکت و رحمت و نعمت خویش را به هر کس بخواهد ارزانی خواهد داشت و
هر نفس مستعدي را فرا خواهد گرفت اینک میفرماید:
کفّار اهل کتاب یعنی یهود و نصاري که اسلام را قبول نکردهاند و همچنین مشرکان و بت پرستان دوست نمیدارند که از جانب
خداوند بر شما خیر و برکتی که بالاترین آنها قرآن است نازل گردد زیرا آنها از اینکه به پیغمبر اسلام وحی نازل میشود اصلا
راضی نیستند و حال آنکه خداوند متعال رحمت خود را بهر کس که بخواهد اختصاص میدهد و براي رسالت و رساندن احکام
خود هر که ص: 442
را که خودش بخواهد اختیار میکند و مقام نبوت و نزول وحی بخواست اشخاص تغییر نمیپذیرد و خداوند داراي فضل و احسان
بزرگی است که حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله را به نبوت و رساندن احکام خود برگزیده تا شما از پیروي دستورات آن
بزرگوار رستگار شوید در صورتی که آنها هرگز دوست ندارند که مسلمانان نیز داراي کتاب آسمانی مانند قرآن و نعمت عظیمی
مانند وجود مقدس پیغمبر بزرگوار اسلام باشند و این براي آنها آرزوئی بیش نبوده و نخواهد بود زیرا:
اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ.
و حتی کفّار قریش در اوائل بعثت رسول خدا چنانکه خداوند متعال در آیه 30 سوره زخرف میفرماید:
لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ.
میگفتند چرا قرآن بمردان بزرگی از مکه و طائف مانند عروة بن مسعود ثقفی و ولید بن مغیره نازل نشده است.
بطور کلی اهل کتاب و مشرکین حاضر نبودند خیر و خوشی و پیروزي حتی در جنگها و غزوات شامل حال مسلمانان گشته و آنها
شاد و راحت باشند.
حسد چه میبري اي سستنظم بر حافظ قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
(106)
ص: 443
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 443
کافران و مشرکان خیري کز اوست بر شما نازل نمیدارند دوست
کافران کاهل کتاب و آیتند کی شما را خیرخواه از نیّتند
دوست کی دارند کآید بر شما همچو قرآن خیري از خیر الوري
همچنین آن مشرکان زشت فن که پرستند از تبهکاري وثن
خیر توحید از کجا دارند دوست بر شما کآن بس عزیز و بس نکوست
او پرستد از غلط مصنوع خود حق پرستان را کجا گیرد بود
با موحد دوست کی شد مشرکی یا بخیرش همدل آید اندکی
هر که را خواهد خدا بر وجه خاص میدهد بر رحمت خود اختصاص
آنکه خاکی را کند درّ یتیم هست بی شک صاحب فضل عظیم
بس شکال آید در اینجا کز چه بود فضل او مخصوص در بذل وجود
صفحه 198 از 257
چون همه بودند رهن خلقتش از چه شد مخصوص فضل و رحمتش
دارد این معنی وجوه بیشمار ز آن دو وجهش را نگارم ز اختصار
هست یک وجه آنکه فضل خاص خویش کرده حق موقوف طاعتها ز پیش
برنداري تا حجاب طاعتش نیستی مختص بفضل و رحمتش
فضل او اوّل ترا موجود کرد در ازل نابود بودي بود کرد
فضل دیگر آنکه دارد اختصاص هست موقوف آن باخلاص خواص
تا نیفزائی تو بر اکمال خویش او نیفزاید بر آن افضال پیش
نکته دیگر نهان در من یشاء است کاختصاص آن را دهد کو خویش خواست
(106)
ص: 444
شأن نزول .... ص : 444
در شأن نزول این آیه بعضی از مفسرین گفتهاند که:
بعضی از یهودیان با مؤمنین اظهار دوستی میکردند و براي اینکه آنان را فریب دهند خود را خیرخواه آنها معرفی مینمودند
خداوند متعال براي اینکه مؤمنین فریب کفار را نخورند به پیغمبر خود خبر میدهد که کفار اهل کتاب و مشرکین با شما دوستی
ندارند و بلکه پیشرفت اسلام و مسلمین آنها را غمگین و ناراحت میکند.
واحدي نیشابوري در کتاب اسباب النزول خود مینویسد که:
هر وقت مسلمانان به هم پیمانان یهودي خود میگفتند به محمّد صلّی اللّه علیه و آله ایمان بیاورید آنان جواب میدادند این شخص
که ما را دعوت میکنید که باو ایمان بیاوریم براي ما خوشایند و بخیر نیست اگر در او خیري بود ما دوست میداشتیم که باو ایمان
بیاوریم لذا خداوند متعال این آیه مبارکه را که تکذیب قول یهودیان است نازل فرمودند.
سیوطی نیز در شأن نزول این آیه از سدي این گفتار را بنحو اختصار نوشته است.
ص: 445
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 445
قوله تعالی وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ عظم- بر وزن فلس یعنی استخوان چنانکه در آیه 4 سوره مریم میفرماید:
قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً و جمعش عظام است چنانکه در آیه 3 سوره قیامت میفرماید:
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ عظم- بر وزن عنب یعنی بزرگی راغب میگوید اصل آن از کبر عظمه یعنی استخوانش بزرگ
شده است سپس بطور استعاره بهر بزرگ گفته شده محسوس باشد یا معقول عین باشد یا معنی.
و از این ماده است:
عظیم- یعنی بزرگ خواه محسوس باشد چنانکه در آیه 63 سوره شعراء میفرماید:
فَکانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ و خواه معقول و معنوي باشد چنانکه در آیه 23 سوره صافات میفرماید:
صفحه 199 از 257
وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ و این کلمه از اسماء الحسنی است چنانکه در آیه 255 سوره بقره میفرماید:
وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ و جمعش عظماء است.
تعظیم- بزرگ و محترم شمردن چنانکه در آیه 3 سوره حج میفرماید:
وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ ص: 446
اعظام- یعنی بزرگ داشتن چنانکه در آیه 5 سوره طلاق میفرماید:
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْراً اعظم- یعنی بزرگتر، بزرگترین چنانکه در آیه 20 سوره توبه میفرماید:
الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَۀً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ و کلمه عظیم در ضمن
آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی بلند مرتبه چنانکه در آیه 255 سوره بقره میفرماید: )
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ( 2) بمعنی شدید چنانکه در آیه 7 سوره بقره میفرماید:
وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ ( 3) بمعنی پذیرفته شده چنانکه در آیه 107 سوره صافات میفرماید:
وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ( 4) بمعنی وحشتناك چنانکه در آیه 5 سوره مطففین میفرماید:
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ( 5) بمعنی فراگیر و عمومی چنانکه در آیه 28 سوره یوسف میفرماید:
إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ عزیز مصر خطاب بزلیخا گفت همانا مکر و حیله شما فراگیر و همه جانبه است بعبارت دیگر حیله شما زنان دامن
پاکان و ناپاکان را بطور عمومی فرا میگیرد. ص: 447
6) بمعنی سنگین و غیر قابل تحمّل چنانکه در آیه 16 سوره نور میفرماید: )
هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ ( 7) بمعنی رئیس و سرور است چنانکه در آیه 31 سوره زخرف میفرماید:
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ یعنی چرا این قرآن بر ولید بن مغیرة و ابو مسعود ثقفی که رئیس و سرور
قریه مکه و طائف هستند نازل نشد؟
8) بمعنی زیبا چنانکه در آیه 4 سوره قلم میفرماید: )
وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ ( 9) بمعنی بزرگی حجم چنانکه در آیه 15 سوره تغابن میفرماید:
اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ
یعنی بدانید پاداش زیاد و چشمگیر نزد پروردگار است.
10 ) بمعنی مهم و ارزشمند چنانکه در آیه 67 سوره ص میفرماید: )
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ یعن بگو اي پیامبر خبر آن از آگاهیهاي بسیار مهم عالم است.
ص: 448
توضیحات .... ص : 448
1) قوله تعالی یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا بطوریکه مفسرین نوشتهاند: تعبیر به جمله یا ایّها الّذین آمنوا در قرآن مجید هشتاد و پنج بار یا بنا )
بقول دیگر هشتاد و نه بار منحصرا در آیاتی که در مدینه نازل شده ذکر گردیده است و چنین خطابی مشعر بر شرافت و بزرگواري
این امت است زیرا هیچیک از امتهاي پیشین با این لفظ مورد خطاب قرار نگرفتهاند بلکه از آنها تعبیر بقوم و اصحاب و بنی اسرائیل
نموده است مانند قوم نوح، قوم هود، اصحاب مدین، اصحاب الرس سپس بین الّذین آمنوا و مؤمنون فرق گذاشته و گفتهاند خطاب
با یا ایّها الذین آمنوا مخصوص بمؤمنین عصر رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله بوده ولی لفظ مؤمنین شامل عموم اهل ایمان میباشد.
صفحه 200 از 257
و اینکه مشهور است که خطابات قرآن شامل تمام مکلفین است و غائبین و تابعین با حاضرین در احکام مساوي میباشند منافات
ندارد با اینکه خطابات شفاهیه مخصوص بزمان خطاب باشد اگر چه در مخاطبات عرفی خطاب بمعدوم نمودن معقول نیست لکن
در اینجا چون خطاب از طرف حق تعالی است و گذشته و آینده و حاضر در احاطه علم حضوري او سبحانه برابر است بدینجهت
وقتی خطاب از طرف حق سبحانه صادر میشود بتمام ایمان آورندگان از اول اسلام تا روز قیامت شامل میگردد.
علاوه مخصوص بودن خطاب بیک عده مشخص منافی با تعلیم حکمی که مضمون آن است ندارد زیرا توسعه و تضییق تکلیف
عللی غیر از علل توسعه و ص: 449
تضییق خطاب دارد.
بعضی از مفسرین بطریق دیگري جواب داده و گفتهاند خطابات قرآنی اختصاص بمشافهین و موجودین زمان خطاب ندارد بلکه
بنحو قضایاي حقیقیه است و شامل تمام مقدرة الوجود نیز میگردد و احتیاج بادله اشتراك در تکلیف نیست زیرا قضیه حقیقیه
قضیهاي است که در آن حکم شامل تمام افراد یک حقیقت میشود اعم از اینکه موجود باشد یا در سابق موجود بوده و یا در آینده
موجود خواهد شد مثل اینکه بگویند آتش سوزنده است و یا سم کشنده است ولی اگر حکم فقط بافراد موجود شامل گردد آن را
قضیه خارجیه مینامند مثل اینکه بگویند: بشر علاج سرطان را کشف نکرده است اینگونه قضایا شامل بر تمام افراد بشر نخواهد شد
زیرا ممکن است در آینده افرادي بوجود آیند که مراتب معلوماتش در مورد مذکور قابل مقایسه با معلومات موجودین در حال
حاضر نباشد.
مرحوم صدر المتألهین در اسفارش میگوید که: خطابات قرآن مانند یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ مختص بدوستان و نزدیکان
است نه غافلین که از رحمت حق تعالی دورند زیرا آنان از درك رموز و اسرار قرآن بیبهرهاند و اگر لایق بودند خداوند آنها را نیز
براي فهم اسرار و رموز قرآن شنوا میگردانید چنانکه در آیه 23 سوره انفال میفرماید:
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِیهِمْ خَیْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ ( 2) در اینکه چرا مؤمنین از گفتن کلمه راعنا نهی گردیده و
، بگفتن انظرنا مأمور شدند احتمالاتی دادهاند که به بعضی از آنها به نحو اختصار اشاره میشود: أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 2
ص: 450
بعضی میگویند این کلمه را اعراب غالبا در مقام سخریه و لغو گوئی میگفتند لهذا خداوند متعال مؤمنین را از اینکه در مقابل
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله چنین کلمهاي را گویند نهی فرمودند.
بنظر بعضیها مقصود یهودیها از کلمه راعنا این بوده که تو راعی و چوپان گلّه ما باش.
و بعقیده برخی راعنا کلمهاي بود که عالی نسبت بدانی میگفت این بود که خداوند مؤمنین را از گفتن این کلمه نهی کردند تا در
مقام مخاطبۀ با رسول اللّه چنین کلمهاي را نگویند چنانکه در آیه 63 سوره نور نیز میفرماید:
لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِ کُمْ بَعْضاً و همچنین در معنی اسمعوا نیز بعضی مفسرین گفتهاند یعنی آنچه را بآن مأمور
گشتهاید بپذیرید و از این قبیل است سمع اللّه لمن حمده و سمع اللّه دعائک ولی برخی از مفسرین میگویند آنچه را که پیغمبر
میفرماید گوش دهید.
3) مفسرین در ذیل أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ نوشتهاند: )
منظور از خیر در آیه مورد بحث بنا بعقیده بعضی از مفسرین وحی است یا قرآن که بوسیله وحی به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
نازل میشد.
و بعضی هم کلمه خیر را به علم و نصرت تفسیر کردهاند ولی قاضی بیضاوي چنین میگوید: لعلّ المراد ما یعمّ ذلک لکن در
احادیث اهل بیت علیهم السّلام مذکور است:
صفحه 201 از 257
اي آیۀ بیّنۀ و حجۀ معجزة لنبوته و شرفه و شرف اهل بیته
ص: 451
روایات .... ص : 451
1) تفسیر امام از حضرت امام موسی بن جعفر علیه السّلام روایت کرده که مسلمانان در گفتار با رسول اللّه راعنا میگفتند یعنی ما )
را رعایت فرما و بحال ما توجه نما ولی معنی این جمله در لغت یهود آن بود بشنو دیگر نشنوي و چون یهود از مسلمانان میشنیدند
که پیغمبر را چنان خطاب میکنند گفتند ما نیز آشکارا باو ناسزا خواهیم گفت همچنانکه سابق بطور نهان ناسزا میگفتیم.
2) تفسیر عیاشی از امیر المؤمنین و علی بن حسین علیهما السّلام روایت نموده که فرمودند: قرآن مجید از اهل ایمان بجمله یا ایّها )
الّذین آمنوا ولی تورات با جمله یا ایّها المساکین تعبیر نموده است.
3) کتاب الدر المنثور از ابن عباس روایت نموده که رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند نازل نشد آیهاي که در آن جمله یا )
ایها الذین آمنوا باشد مگر آنکه علی بن أبی طالب امیر و پیشواي آنها است.
4) تفسیر امام حسن عسکري علیه السّلام در ذیل آیه ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مینویسد امام رضا علیه السّلام فرمودند خداوند متعال در )
این آیه یهودیها و مشرکین را مذمت میکند که آنها نمیخواهند از طرف خداوند متعال خیري بر شما نازل شود و یا آیهاي که در
آن فضیلت آل محمّد علیهم السّلام بوده باشد دوست ندارند که معجزاتی از دست مبارك پیغمبر اسلام و علی بن ابی طالب علیه
السّلام سر بزند تا هممسلکان و همکیشان آنان با دیدن آن معجزات بآئین اسلام بگروند و یا از ترس اینکه مبادا مقام رؤساي ایشان
متزلزل گردد از این جهت ملاقات با پیغمبر اسلام را ممنوع کرده ص: 452
و آنحضرت را ساحر مینامیدند از این رو خداوند متعال در این آیه مبارکه میفرماید:
ما هر که را بخواهیم مشمول رحمت خود نموده و توفیق درك مقام ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام را باو عنایت میکنیم.
5) تفسیر برهان از امام رضا علیه السّلام در تفسیر یختصّ برحمته من یشاء روایت نموده که پیغمبر اسلام و اوصیاء طاهرین او علیهم )
السّلام شایسته رحمت پروردگار هستند زیرا خداوند متعال از فضل خود یکصد مرتبه رحمت را ذخیره فرموده نود و نه قسمت آن را
اختصاص بآنان داده و یک قسمت آن را بر سایر موجودات ارزانی داشته است.
6) تفسیر مجمع البیان از امیر المؤمنین و از امام محمّد باقر علیهما السّلام روایت نموده که آن حضرت فرمودند: مراد از رحمت )
آفریدگار در آیه شریفه مقام نبوت است.
ص: 453
تجزیه و ترکیب .... ص : 453
قوله تعالی لا تَقُولُوا راعِنا جمله نهی تحریمی است راعنا صیغه امر و ضمیر مفعول آن و مصدر آن مراعات و مجرد آن رعایت است
و قولوا انظرنا امر ارشادي است و اسمعوا و للکافرین عذاب الیم جمله امر ارشادي و تأکید به اینکه از گفتن جمله راعنا خودداري
نمائید.
جمله ما یود نافیه و اسم مصدر آن مودت الذین کفروا موصول و صله مسند الیه جمله متصله میباشد من اهل الکتاب من بیانیۀ و لا
المشرکین معطوف ان ینزل بصورت مضارع مجهول و مفعول جمله ما یود و محلا منصوب میباشد و تقدیرش چنین است ما یودّ
الکافرین من الیهود و النصاري و المشرکین تنزیل خیر علیکم- من خیر من حرف بیان و متعلق بجمله ان ینزل میباشد خیر صفت
صفحه 202 از 257
مشبهه و مفرد و نکره من ربکم من حرف نشو و متعلق به کلمه خیر و تعبیر بلفظ جلاله رب نیز بیان و تفسیر خیر است و اللّه یختصّ
برحمته من یشاء یختصّ- فعل مضارع و مصدر آن اختصاص است و بطور تعدیه و لازم استعمال میشود من یشاء موصول و صله
مفعول جمله متصله و اللّه ذو الفضل العظیم از اسماء الحسنی و خبر براي لفظ جلاله و بمنزله تعلیل است.
ص: